پسا تجدد گرایی

نظرتان در باره ی این وبلاگ چیست؟

آمار مطالب

کل مطالب : 127
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 48
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 470
بازدید سال : 649
بازدید کلی : 105283

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بانک مقالات و نرم افزار اسلامی و آدرس jalaluddin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 470
بازدید کل : 105283
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Online

دانلود رایگان بازی - نرم افزار

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سبحان دانش
تاریخ : یک شنبه 9 شهريور 1389
نظرات
 
مقدمه:
امروز در دنیای معرفت ، شاهد تحولات مهمی هستیم که نمی توان نسبت به آنها بی اعتنا‌بود. اقیانوس عظیم معارف بشری که در طول دست کم سه قرن،به ظاهر آرام بود، در دهه های اخیر،به جهت انتقادات وارد بر تفکر حاکم؛یعنی تجدد گرایی وتجدد دچار تلاطم شد. ما قبل از اینکه وارد اصل بحث بشویم به عنوان مقدمه سیر گذرا به‌مراحل فکری غربی ها خواهیم انداخت.
با ورق زدن‌تاریخ اندیشه به این مطلب دست می‌یابیم که غربی ها به لحاظ فکری از‌سه مرحله گذشته اند یا‌درحال گذرند. این سه‌مرحله رامعمولا تعببیر می‌کنندبه سنت گرایی،تجددگرایی و پساتجدد گرایی؛ اما از آنجاکه اندیشه غربی ها درحال دامن گستری و جهانگیری است،می توان گفت کل جهان این سه‌مرحله را از سر گذرانده اند یا در حال گذراندن است.
1_ تفاوت سنت گرایی،تجدد گرایی وپساتجددگرایی.
شاید بتوان گفت تفاوت عمده این‌سه جریان در موضوعی است که‌هریک از اینهانسبت به عقل دارند.در واقع موضوع انسان نسبت به عقل است‌که باعث پدید آمدن این سه‌جریان شده است.
از آنجا که‌عقل واژه ای است دارای‌معانی بسیار،باید توضیح داد که‌این نوشتار،مراد
 است.Reason انگلیسی نیست؛بلکه Intelect ازعقل
ما مواد خامی راکه ازجهان هستی دریافت می کنیم،ازراه مشاهده،آزمایش و تجربه است.نه ازهیچ راه دیگری. سپس برای تدوین ونظام دهی،قواعدمنطقی راروی آنها اعمال میکنیم.حال اگرکسی کارش این‌شد که‌ازجهان هستی تنها ازطریق مشاهده،آزمایش وتجربه خبربگیردواین خبرهارا بااستفاده از قواعد منطق صورت درکنارهم گذاشته وازآنها نتایج جدیدی بگیرد،گفته می شود که وی در حال تعمل است.
عقل یک سیر استدلالی است که در این‌سیر به‌طریق مواد خام رامی گیریم وبه طریق دیگری‌هم آن‌راتنظیم می کنیم.امّانسبت به این ‌سیر‌استدلالی‌چه موضعی‌داشته‌باشیم؟
موضع مشروط،مثبت‌ یامنفی؟این مطالب عصاره ی اختلاف این سه دیدگاه است.گرچه دربین سنت گرایان اختلافات کمابیش‌فراوانی وجود دارد؛امّا در عین حال سنّت گرایی به معنای این است که عقل با این تعریفی که‌گفته شدفقط ازبخش کوچکی از جهان هستی خبرمی دهد؛ولی بخش بزرگتر جهان هستی را بااین شیوه نمی توان شناخت.
سنت گرایی معتقد است که آن بخش اعظم‌راباید ازطریق رجوع به سنت شناخت وبه این معنا مطلقاً به خود بسندگی عقل قايل‌ نیست؛بله به عقل درکنار سنت معتقداست. از دیدگاه سنّت گرایی عالم طبیعت را می توان با عقل شناخت؛ اماجهان هستی مساوی باعالم طبیعت نیست؛بلکه جهان هستی بسیار وسیعتر،عمیق تر وپیچیده تراست؛بنابراین برای شناخت کلی هستی بایدعقل وسنت درکنار هم باشند ودراین کنار هم بودن ازآن جا که عقل بخش ناچیز تر وکم اهمیت تر را می شناسد درقبال سنت که بخش عظیم تر ومهم تر را می شناسد،یک نوع حالت زیر دست بودن را دارد و هم چنین حدود وثفور عقل رانیز باید ازطریق مراجعه به سنت فهمید.
2_سنت چیست؟
سنت،مجموعه اندیشه ها عادات ورسومی است که‌به یک‌ملّت تعلق دارد وبه عنوان میراث اجتماعی ازنسلی به نسل دیگرمنتقل می شود.[1]
اما درحال حاضرسنت یعنی کتاب مقدس.همه ی کتابهای مقدس ادیان ومذاهب تجسم سنت هستندوما با رجوع به اینهاست که میتوانیم کل جهان هستی را بشناسیم.
تجدّد:
حال اگر کسی معتقد شدکه تنها راه خبر گرفتن از جهان عقل است‌ومطلقا نیازمند رجوع به سنت نیستیم در این صورت وی تجدّد گراست.نکته مهم و لُب سخن مدرنیسم این است که عقل تنها راه جزگرفتن از جهان هستی است.ماهستیم وعلوم تجربی ومنطق صورتراه دیگری هم وجودندارد.تمام نظریه پردازی ها،تمام تأملات وتمام تفکرات باید از طریق مواد خاص صورت بگیرد که ازطریق مشاهده،آزمایش وتجربه به ما انتقال پیدا کرده اند.تجدّد گرایی در واقع یعنی کفایت وخود بسندگی عقل ودر واقع اگر ما به خود بسندگی عقل معتقد باشیمبه معنای دقیق کلمه تجدد گراییم.
پسا تجدّد گرایی:
قبل از آنکه وارد اصل بحث پسا تجدد گرایی بشویم،لازم می دانیمکه در باره ی پیشوند ((پسا)) توضیحی ارایه گردد.
معنای ((پسا)):
در بسیاری از پسا مدر نیسم ها وپسا مدرنية پیشوند ((پسا)) تداعی کنندة فرایند توالی تاریخی است که درآن پسا مدرن از پی مدرن می آید وجایگزین مدرن می شود. لیتاردر این باره می گوید:
((.....(پسا)ی پسامدرنیسم معنای ساده ی توالی دارد،توالی درزمانی را تاریخی دوره هایی که هریک به روشنی در آن قابل تشخیص است.((پسا))نشان دهندة چیزی شبیه تبدیل است.مسیر جدیدی نسبت مسیرپیشین[2].))
 
 
 
 
الف)تعریف پسا تجددگرایی:
تقریباهمه کسانی که بحث دربارة پساتجدّدگرایی می پردازند،به دشواری یاناممکن بودن ارا یةتعریفی از آن اعتقاد دارند.کاپلستوندر باره ناممکن بودن تعریف پسا تجدّد گرایی می گوید:
((......ارایه توضیحی رسا ازمحتوای پساتجددگرایی کاربسیاردشواری است وتعریفش از اینهم دشوار تر. شاید آسانترین راه ورود به این مسأله ارایه تبیین تاریخی ازآن باشد ؛ زیرا پس از آن می توان به اختلاف سلایق وتفاوت خطوط فکری توجه کافی مبذول کرد[3].....))
به بیان دیگر متون پساتجدد گرایی هم آشفته است وهم آشفتگی آور . مطالعه این آثار مستلزم آشنایی باطیف وسیعی از ادبیات از جمله فلسفه ، نقد ادبی ، زیبایی شناسی و....است.
گفته می شود که ((پساتجدد گرایی...در مقابل تعریف مقاومت می کند وبیشتر بر اساس نفی تجدد تعریف می شود . در تعریف ((تجدد))می توان گفت:
((تجدد گرایی عبارت است یک جریان و روند فرهنگی درزمینه سیاسی،اقتصادی،اجتماعی وعلمی و......که با محوریت انسان وتکیه بر آزادی همه جانبه او و نیز اعتماد به عقل بشری و اصالت به فرد ،درصددتحلیل همه اشیاء اعم از طبیعت،ماوراءطبیعت،ارزش ها و.....برآمده است ودر صدد تغییرونو کردن دایمی  وهمه جانبۀ حیات انسانی می با شد وبدین جمعیت ، هرچه راکه در مقابل او واقع می شود- چه دین چه آداب وسایر سنت ها نفی می نماید[4].
بنابراین ویژگی های تجدد عبارتند از :عینیت گرایی،خرد گرایی،نادینی گری، علم گرایی، انسان مداری، واقعگرایی وترقی خواهی. [5]
با توجه به تعریف فوق می توان گفت ازدیدگاه پساتجددگرایان به عقل‌حتی برای واقع نمایی هم‌اعتمادی نیست.نه به‌این معنی که باوجودسنت به عقل اعتمادی نیست؛بلکه اصولاً وسیله دیگری‌ هم برای واقع نمایی وشناخت در دست نیست ودست ماازجهان به لحاظ معرفتی صرف وکوتاه است.پیروان این دیگاه معتقد است عقل هم تصویری ازجهان‌هستی چونان که وجود دارد. ،در اختیار ما نمی گذارد؛بلکه مارا با چیزی مواجه می کند حداکثر عکسی ازجهان هستی است آن هم یک عکس مات ومبهوتولی منبع دیگری هم در اختیار نداریم وباید به همین اکتفا کنیم[6].
5_تقسیم پسا تجددگرایی:
الکس کالینیکوس پساتجدد گرایان را به دو شاخه تقسیم می کند.
الف) شاخۀ که ریچارد رورتی أن را متن انگاری (تصّور،پندار)می خواند،بیش از همه با نام ژاک دریدا اندیشمند فرانسوی ، در پیوند است که می خواهد ((ادبیات را در مرکز [توجه] قرار دهد وهم علم وهم فلسفه را در بهترین حالت ، ژانرهای ادبی تلقی می کند )) از این منظر ، همه چیز متن است ، راهی برای گریز از گفتمان نیست و چیزی بیرون از متن وجود ندارد . البته این به معنای نفی هستی شناختی چیزهای بیرون متن نیست ؛ بلکه نفی امکان شناختی چنین چیزهای است.
ب) شاخۀ دوم در مقوله ی اصلی ((قدرت ـ شناخت )) قرار می گیرد و نمایندۀ اصلی آن میشل فوگو است . ویژگی متمایز این شاخه به هم پیوسته (( گفته ها ونا گفته ها )) وامور گفتمانی و غیر گفتمانی است.
ژاک دریدا از تأثیرگذارترین نویسندگان پسا ساختار گرا محسوب می شود.کانون حملۀدریدا باشالوده انگاری ،بازنمایی وسوژه است.بازنمایی عبارت است ازچگونگی باز سازی یابازتاب سرچشمه های اصلی که تصاویر ومتون ادعا دارند آن هارا باز می نمایند. مثلا عکس درخت هرگز درختی واقعی نیست؛زیرا اگر درخت بودکه دیگر عکس نبود.معنی دیگر آن((نمایندگی)) است.مثلااین ادعا که علم واقعیت را باز می نماید،یازبان های جهان را باز می نماید رد می شود ،در مقابل گفته میشود دعاوی شناختی کلام محورند.محوریت کلام بر اساس معنای دو وجهی آن در زبان یونانی یعنی ((حقیقت)) و ((کلام)) است.سپس کلام محوری یعنی باور به اینکه حقیقت در کلام یا همان کلام است.به این ترتیب،براین تأکید می شودکه دعاوی شناختی به رغم اینکه ظاهراً مشروعیت خودرا با ارجاع به گزاره های صادق عالم خارج کسب می کنند. ؛امّا در واقع ((دوری ))و((خود ارجاع)) هستند.یعنی به مفاهیم دیگر در زبان ارجاع داده می شوندونه به حهان خارج وهیچ راهی برای اعتباربخشیدن به کلام از خارج وجود ندارد.
دریدا تأکید دارد که هر متن ادبی متأثر از سایر متون است ونمی توان هیچ متنی را واحد دانست ومعنای متن فقط در خود آن متن یا حتّی در آنچه مؤلف تعیین می کند نیست ،یعنی هر آنچه می گویم و می نویسم نه تنها متأثر از سایر متون است؛بلکه معنای آن نیز در پیوند با سایر متون ساخته می شود. متن قضایی چند بعدی است که در آن نوشتار های مختلف که هیچ یک اصالت ندارند درهم می آمیزند وبا هم برخورد برخورد میکنند. برای معنی دادن بر متن چیزی در ورای زبان وجود ندارد. امّا زبان نیز فقط بازتاب خود است و((بازنمایی)) امکان ناپذیر است ؛یعنی هیچ بازنمایی نمی تواند جهان را بازنماید؛ پس همه ی بازنمایی ها سیاسی اند؛یعنی به نفع وضرر یک طرف اند.
 
 
فهرست منابع:
1_فرهنگ علوم سیاسی،علی آقابخشی و مینو افشاری راد نشر چاپار،چ دوم،1386،ص 688
 2_پسا مدرن ،سایمون مالپاس ،ققنوس،چ اول1388، ص65 ،(ترجمه: بهرام بهین)
3_تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون ، علمی فرهنگی سروش،چ اول 1384،ج نهم ص291 .
4_مجله معرفت،زمستان 80،یار علی فیروز جانی.
5- مصطفی ملکیان،نشریه بسوی فردا ، شماره 25 .


                                                        1_فرهنگ علوم سیاسی،علی آقابخشی ومینو افشاری راد ،نشرچاپار،
چ دوم 1386، ص688
1_سایمون مالپاس،پسامدرن ،انتشارات ققنوس ،ج اول 1388 ،ص65 ،(ترجمه:بهرام بهین)
1_ فردریک کاپلستون،تاریخ فلسفه ، انتشارات علمی علمی وفرهنگی سروش ، چ اول 1384 ،ج نهم ، ص291، ترجمه:عبدالحسین آذرنگ و سید محمود یوسف ثانی
2_ یار علی کرد فیروزجایی،مجله معرفت ،زمستان80 
_ علی آقا بخشی ومینو افشاری راد ، فرهنگ علوم سیاسی ،ص424 [5]
_ مصطفی ملکیان ،نشریه بسوی فردا،شماره25[6]

تعداد بازدید از این مطلب: 1558
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








وبلاگ شخصی سبحان دانش کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ارشد معارف و فلسفه اسلامی دکتری فقه سیاسی با گرایش روابط بین الملل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود